عقب, پشت, بازگشت, آینده, عقب دار, تکیه گاه, سطح, صورت, مناطق داخلی کشور, زمینه, دم, بخش تماس
بلند کردن, تا, عقب, بالا بردن, پرورش, گرامی داشتن, خوراندن, گهواره, مطرح کردن, خوراک, حمایت کردن, انجام, اداره کردن, مشاهده, نگاه داشتن, تمرین, اطاعت کردن, تاسيس كردن, دفاع کردن از, پیدا شده, ثابت, ساختن, ساخت, نگه داشتن, غیر روحانی, حفظ, تنظیم, وصی, بر انگیختن
مانع شدن, عقب, بعد از, عقبی, بازگشت, دیر, خارج, عقب مانده
You two will ride in the REAR guard and protect the livestock.
Meaning and definitions of rear, translation in Persian language for rear with similar and opposite words. Also find spoken pronunciation of rear in Persian and in English language.
What rear means in Persian, rear meaning in Persian, rear definition, examples and pronunciation of rear in Persian language.