دیوار, جان پناه, گذشتن از, بند, مانع, پناهگاه, انسداد, مسدود کردن, طفره رفتن از, رد کردن, تیر سردرب, نوار سردرب, خنثی کردن, عرضی, بازدارنده, کشیدن, عبور
گذشتن از, در قرار, بگذار وارد شود, جا در, رفتن در, استخدام شدن, جر و بحث, بحث, اختلاف نظر, عتاب کردن, طفره رفتن از, رسیدن به, موفق شدن, رسیدن, ترک کردن, رفتن, تهیه مقدمات را دیدن, ساخت, رفت و آمد مکرر, مانع, بررسی, مسدود کردن, متوقف کردن, اعتراض, تناقض, سر و صدا در برابر, انکار, هدف - شی
...12.5 miles southeast of Traverse City, Michigan.
Meaning and definitions of traverse, translation in Persian language for traverse with similar and opposite words. Also find spoken pronunciation of traverse in Persian and in English language.
What traverse means in Persian, traverse meaning in Persian, traverse definition, examples and pronunciation of traverse in Persian language.