سقوط, کاهش می یابد, سقوط - فروپاشی, انحطاط, جست و خیز کردن, غلت, پشتک, حجم معاملات, پشتک زدن, فلیپ فلاپ, تلو تلو خوردن, لرزش, فاجعه, وارونگی, ناراحت, تحول, وای بر, تلاطم آب, نورد, شیب
جست و خیز کردن, تلو تلو خوردن, جست و خیز به, جریان در, نورد, درهم و برهمی, متزلزل شدن, لرزش, کلاهبرداری, معکوس, حجم معاملات, واژگونی, لغو کردن, معکوس شود, واژگون کردن, درهم شکستن, بیرون دادن, سقوط در, بهار, با صدای تلپ, ریختن, رم, تار و مار کردن, خنثی کردن
One night in Bangkok And the tough guys TUMBLE
Your next TUMBLE with Ros is on me.
and took a little TUMBLE down the stairs.
Meaning and definitions of tumble, translation in Persian language for tumble with similar and opposite words. Also find spoken pronunciation of tumble in Persian and in English language.
What tumble means in Persian, tumble meaning in Persian, tumble definition, examples and pronunciation of tumble in Persian language.