لاستیک, تاج یا کلاه, عمامه, ارایش مو, سکان, حالت, وضعیت, شخم زدن, با سر به لباس, کلاه لبه دار, نوعی درشکه, جامه
لاستیک, قرار دادن در یک کلاه, جناس در عمامه, قورت دادن, خسته, خستگی, یشم, اگزوز, رقیق, جان کندن, خسته شدن, خسته کردن, بیمار از شود, از طریق با شود, پوشیدن, peaky تبدیل, لباس, بیمار از, نگرانی
Meaning and definitions of tyre, translation in Persian language for tyre with similar and opposite words. Also find spoken pronunciation of tyre in Persian and in English language.
What tyre means in Persian, tyre meaning in Persian, tyre definition, examples and pronunciation of tyre in Persian language.